نگاه فریدون خاوند: مناظرههای اقتصادی پیش از برگزاری انتخابات ریاستجمهوری ۱۴۰۰ را میتوان در یک جمله خلاصه کرد: هفت نامزد مورد اعتماد نظام اسلامی در نقش منتقدانی سرسخت به افشای کارنامهٔ اقتصادی همان نظام پرداختند و بر ضرورتِ در پیش گرفتنِ سیاستهایی تازه برای پایان دادن به دشواریهای بزرگ معیشتی مردم تأکید کردند.
اینکه از دیدگاه آنها چه عواملی این دشواریها را به وجود آورده و برای مقابله با آنها چه باید کرد، خود موضوع جداگانهای است.
از بحران تا انحطاط
در جریان این مناظرهها که با آشفتگی و ناشیگریهای حیرتآوری، هم از سوی سازماندهندگان و هم از سوی نامزدها همراه بود، از بسیاری مسایل اقتصادی بهگونهای پراکنده سخن به میان آمد؛ از موانع تولید گرفته تا بودجهریزی، نقدینگی، محرومیتزدایی، واردات بیرویه و فقر و فساد و غیره. به این مسائل بهگونهای «جزیره»ای و با عبارتها و اصطلاحاتی اغلب ابتدایی و در بسیاری موارد غیرقابلفهم پرداخته شد بیآنکه پیوند میان آنها بررسی شود و بهویژه تداوم آنها در یک بازهٔ زمانی طولانی مورد توجه قرار بگیرد.
آنچه در این میان ناگفته ماند، رشتهای است که ناهنجاریهای بزرگ اقتصادی کشور را به هم پیوند میدهد. همچنین هیچیک از مناظرهکنندگان نگفت که آنچه در اقتصاد ایران میگذرد، زاییدهٔ یک بحران گذرا نیست بلکه پیامد انحطاطی است که سرِ باز ایستادن ندارد و از انتخابات رئیسجمهوری نیز برای متوقف کردن آن کاری بر نمیآید.
در واقع برای مصیبتهای کنونی ایران، از فروریزی نرخ رشد گرفته تا تورم مزمن و گسترش فقر، بهلحاظ علمی نمیتوان از کلمهٔ «بحران» استفاده کرد. در تاریخ اقتصادی جهان، بحران پدیدهای است عادی و هیچ کشوری، هر اندازه هم پیشرفته باشد، از تکانهای کموبیش سخت ادواریِ برخاسته از توالی رکود و رونق در امان نیست. «چرخهٔ اقتصادی» (سیکل) بخش جداییناپذیر فعل و انفعالات اقتصاد ملی است. با آغاز بحران آهنگ فعالیت کند میشود و گاه حتی میایستد، نرخ رشد تولید ناخالص داخلی کاهش مییابد و گاه حتی تا زیر صفر پایین میرود، شماری از واحدهای تولیدی صحنه را ترک میکنند و بیکاری اوج میگیرد.
رکود از عوامل اقتصادی (کنشها و واکنشهای درونی دستگاه تولیدی) و یا غیراقتصادی (مثلاً کرونا) سرچشمه میگیرد و بعد از چند ماه یا یکی دو سال، در پی رفع علل به وجودآورندهٔ آن، جای خود را به رونق میسپارد. نیرومندترین موتورهای محرکهٔ اقتصاد جهانی، از آمریکا و آلمان گرفته تا ژاپن و کره جنوبی، تکتک و یا با هم، هر چند سال یک بار در بحران فرو میروند و اغلب سالمتر و سرزندهتر از پیش رونقی دوباره را از سر میگیرند.
اقتصاد ایران با بحران به مفهوم علمی کلمه روبهرو نیست بلکه از چهار دهه پیش تا کنون، بهرغم تنفسهای گاهبهگاهِ حاصل از پایان جنگ یا اوجگیری قیمت نفت و یا امضای یک توافقنامهٔ بینالمللی، بهگونهای مقاومتناپذیر از بلندی به پستی فرو میغلطد.